این مستند بلند ۷۵ دقیقهای، دوران حضور «سردار سلیمانی» مرد میدان مقاومت در جنوب شرق کشور را در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶ از زبان یکی از فرماندهان ایشان «سردار محمد جمالی» روایت میکند.ماجراها از زبان شهید محمد جمالی از یاران و همرزمان حاجقاسم روایت میشود، کسی که مدتی در گرداب زندگی روزمره گرفتار بوده اما ناگهان یک ملاقات، زندگیاش را متحول میکند.
درباره جزئیات بیشتر این مستند با کارگردان اثر «محسن اسلامزاده» گفتوگو کردیم که میخوانید.
شخصیت شهید محمد جمالی چه ویژگیهایی داشت که او را برای روایتگری درباره سردار سلیمانی انتخاب کردید؟
وقتی میخواستم این مستند را بسازم میدانستم قصهام در گذشته میگذرد و اتفاقها مربوط به امروز نیست، میدانستم به خاطر زمان روایت، دستم برای خلاقیت باز نیست و باید سراغ آرشیو، مصاحبه و تصاویر شاهد میرفتم ولی من به دنبال خلاقیت در فرم بودم، نمیخواستم نریشن دانای کل داشته باشم تا درباره فعالیتهای حاجقاسم توضیح بدهم بنابراین از ابتدای تحقیقات، به هر فرد مطلعی میرسیدم میگفتم دنبال شهیدی هستم که در سیستان و بلوچستان، کنار حاجقاسم باشد و بتوانم فیلمم را از زبان او روایت کنم. بسیاری میگفتند این شکل از پرداخت، سخت است چون مخاطب دوست دارد که راوی را ببیند. در این مستند هم دنبال چنین شخصیتی میگشتم به همین دلیل روند تحقیقاتی کار حدود ۹ ماه زمان برد و گاهی به بنبست میرسیدیم تا اینکه با فرد مطلعی در کرمان آشنا شدم. گفتم دنبال شهیدی هستم که ارتباطی قوی و نزدیک با حاجقاسم داشته باشد. آن فرد دو گزینه شهید بادپا و شهید جمالی را به من معرفی کرد که به خاطر دو ویژگی به شهید جمالی رسیدم. اول اینکه کتاب خاطرات همسر شهید به نام «پاییز پنجاه سالگی» منتشر شده بود و یک گام رو به جلو در فرایند تحقیقاتی بود. دوم اینکه تصاویر تشییع شهید موجود بود که حاجقاسم با دستان خودشان پیکر این شهید را به خاک میسپارند.
و این برگ برنده شما بود؟
همین طور است، هر چند راوی در فیلم حضور فیزیکی ندارد اما در پایان فیلم، عشق و دلدادگی او را به حاجقاسم میبینیم. البته در مقاطع مختلف، این راوی خاطرات نزدیکی به حاجقاسم داشته و در سالهای دفاع مقدس از نیروها و سربازان سردار سلیمانی بوده است. زمانی که ماجراهای جنوب شرق کشور در اوایل دهه۷۰ اتفاق افتاد، حاجقاسم برای جمع کردن غائله ناامنیها وارد میدان شد و شهید جمالی هم در کنارش حضور داشت و این ماجراها، اصل قصه مستند است. با تمام شدن ماجراهای جنوب شرق و آرام شدن منطقه، حاجقاسم به سپاه قدس میرود و شهید جمالی هم از سپاه بازنشسته میشود. وقتی ماجرای سوریه پیش میآید، شهید جمالی برای مقابله با داعش به این جبهه میرود و در آنجا به شهادت میرسد. البته من ابتدای فیلم لو میدهم که راوی شهید شده است. من در ذهنم این بود که گفتار متن با لحن کرمانی باشد و در میان گویندهها دنبال کسی بودم که بتواند لحن را به درستی ادا کند.
ما در این مستند تصاویر کمتر دیده شدهای از حاجقاسم میبینیم، چطور به این آرشیوها دسترسی پیدا کردید؟
مسئله نخست ما برای ساخت مستند، پیدا کردن راوی بود، مسئله دوم پیدا کردن آرشیوهای مرتبط و مسئله سوم، مجوز فیلمبرداری در استان کرمان بود که برای هر کدام از اینها، بارها به بنبست رسیدیم ولی باز پیگیری کردیم، در نهایت هم به خود حاجقاسم متوسل شدیم و خدا را شکر، کارها طوری پیش رفت که باورمان نمیشد. آرشیوهای بکری در این کار میبینیم که پیشتر دیده نشده است. از آنجا که محل خدمت شهید جمالی در سیرجان بود، بیشتر قصههای ما معطوف به این منطقه است مثلاً شروری در سیرجان بود که بعدها توسط شهید جمالی معدوم شد. این شرور یک روستا را در جنوب استان فارس، قتلعام کرده بود. شخصیتی به نام بهادر نارویی داریم که از قاچاقچیان است و پس از دستگیری با سپاه ثارالله(ع) همکاری میکند. ما در این فیلم با این شخصیت مصاحبه میکنیم.
دلیل اینکه به موضوع تحرکات دهه ۷۰ اشرار در جنوب شرق پرداختید چه بود؟
میخواستم نشان دهم مقدمه موفقیت در جهان اسلام، کار کردن در جنوب شرق کشور بوده است اینکه جنگ فقط در مرزهای کشور نیست، گاهی دشمن در بین مردم حضور دارد و با لباس مردم عادی، عملیاتهای چریکی انجام میدهد. منطقه جنوب شرق، منطقهای است که شیعه و سنی در کنار هم زندگی میکنند و برای رفع مشکلات، نیاز به تعامل بالا با مردم است. به نظرم کار کردن در جنوب شرق ایران، پیشنیازی برای حضور در جهان اسلام است، درونمایه فیلم من همین است. فیلم با قطعنامه آغاز میشود و در لحظه اعلام قطعنامه، فرمانده سپاه وقت به جبهه میآید و پشت بیسیم به نیروها میگوید برگردید ولی امام امت گفتهاند این بغض و کینه انقلابیتان را نگه دارید و به وقتش از آن استفاده کنید. حاجقاسم در این صحنه دارد گریه میکند. این از سکانسهایی است که برای نخستین بار در یک فیلم مستند به نمایش درمیآید. همان آدمهایی که از جبهه برمیگردند سالها بعد در عرصه جهانی علیه تروریسم و استکبار فعالیت میکنند.
چطور به آرشیوهای دست اول دسترسی پیدا کردید؟
بسیار سخت. آرشیوها را از جاهای مختلفی جمعآوری کردم مثلاً یک سکانس داریم که مربوط به آخرین حضور شهید جمالی در سوریه میشود. در آن دیدار حاجقاسم میگوید با هم به زمین فوتبال برویم و بازی کنیم، یک نفر با موبایل از این صحنهها فیلم میگیرد و پایان بازی هم آخرین عکس شهید جمالی با حاجقاسم را ثبت میکند. شخصی که قرار بود این تصاویر را به ما بدهد، پس از بارها پیگیری آن را به ما داد. برخی از تصاویر را نفر به نفر جمعآوری کردیم که کار بسیار سختی بود برای همین در این مستند از تصاویر جنایتهای اشرار در جنوب شرق داریم تا تصاویر ناب حاجقاسم در این منطقه.
خبرنگار: زهره کهندل
۲۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۴
کد خبر: 834656
مستند «پاییز پنجاه سالگی» با محوریت «حاجقاسم سلیمانی» در مؤسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی و شبکه یک سیما با همکاری شهرداری کرمان و به تهیهکنندگی «مهدی نقویان» تولید شده است که روز گذشته در این دوره جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» اکران شد.
نظر شما